Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ فاطمه ترکاشوند: پیشنهاد واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتاخانه‌های عمومی کشور، چند روزی است که بحث داغ نهادها و کنشگران فرهنگی شده است. جریان غالب در این مباحث با این پیشنهاد مخالفند و فکر می‌کنند این اقدام، آخرین باقی‌مانده‌های سرمایه کشور در حوزه فعالیت فرهنگی برای کودکان و نوجوانان را از بین خواهد برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما این پیشنهاد موافقانی هم دارد که حرف‌هایی دارند. آن‌ها معتقدند ضعف تولیت فرهنگی از سوی نهادها و ارگان‌های مختلف در حوزه کودکان و نوجوان نباید باعث بشود که هزینه حفظ و نگهداری یک نهاد فربه و ضعیف را به بیت‌المال تحمیل کنیم بدون آنکه آورده‌ای درخور را برای کودکان و فرزندان این سرزمین تأمین کند.

خبرگزاری مهر در راستای به بحث گذاشتن جوانب این مسئله، نظرات هر دو سوی منتقد و مدافع طرح را منعکس کرده و در ادامه این پرونده، موضوع را با محمدرضا سرشار، نویسنده پیشکسوت و شناخته شده حوزه کودک و نوجوان به بحث گذاشته است.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

* ارزیابی شما از پیشنهاد واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور چیست؟

این طرح فعلاً در دست بررسی و کارشناسی است و نتیجه آن قطعی نیست. اما من امیدوارم قطعی شود. به این علت که اولاً در قانون مربوط به کتابخانه‌های عمومی کشور، جز موارد استثنایی، همه کتابخانه‌های عمومی، باید تحت پوشش این نهاد باشند. دیگر اینکه، کتابخانه‌های عمومی کشور، از بیش از ده سال پیش بخش کودک و نوجوان خود را تأسیس کرده.

بنابراین الان در کشور دو نوع کتابخانه‌های عمومی کودک و نوجوان داریم؛ یکی مربوط به نهاد کتابخانه‌ها و دیگری کانون پرورش فکری؛ که گفته می‌شود حدود هزار شعبه ثابت و سیار در سرتاسر کشور دارد.

متأسفانه کشور ما، از این موازی‌کاری‌ها و هزینه‌کردهای زائد زیاد دارد. در اینجا هم، بخش قابل توجهی از بیت‌المال که می‌تواند صرف فعالیت‌های دیگری برای کودکان و نوجوانان شود، دارد در این موازی‌کاری، هدر می‌رود. واقعاً چه دلیلی دارد در یک شهر در گوشه‌ای کتابخانه کودک نهاد کتابخانه‌ها باشد و در گوشه دیگر کتابخانه کانون پرورش فکری؟ این نیروها و امکانات، وقتی در یک‌جا تجمیع شوند می‌توانند هم این فعالیت را از نظر کمی و کیفی بهتر کنند، هم باعث جلوگیری از هدر رفتن سرمایه و نیروی انسانی شوند و هم می‌شود در جاهایی که شعب کتابخانه‌های کودک وجود ندارد، از محل صرفه‌جویی در آن هزینه‌ها، کتابخانه احداث کرد.

البته متأسفانه این موازی‌کاری‌ها منحصر به کتابخانه‌های کانون نیست بلکه باز هم از این کارها داریم که تا به حال هیچ دولتی همت و جرأت نکرده آن‌ها را شناسایی و یک‌کاسه کند. حالا دولتی پیدا شده که علاوه بر انجام وظایف روزمره، قوانین را مرور و امکانات را ارزیابی می‌کند تا جلوی هدررفتن بیت‌المال را بگیرد.

نکته قابل توجه در این مورد خاص این است که هم کانون و هم نهاد، هم تحت پوشش خود دولت هستند و هم قانون این اقدام را پشتیبانی می‌کند. در واقع نه مشکل قانونی دارد و نه از نظر منطقی و عقلی کار اشتباهی به نظر می‌رسد. بر این اساس کاملاً با این طرح موافقم و فکر می‌کنم سود بچه‌ها هم در همین باشد.

* به نظر می‌رسد بیشتر مخالفت‌ها با این طرح به وجه فرهنگی کانون پرورش فکری و کتابخانه‌هایش باز می‌گردد و نه ابعاد اقتصادی و جایگاه آن در ساختار فرهنگی کشور. به نظر شما چطور می‌شود طیف ناهم‌سو با این طرح را که ایراد فرهنگی به آن دارند، با واگذاری همراه کرد؟

مسئله من هم صرفاً فایده اقتصادی نیست. بلکه فایده فرهنگی را هم مد نظر دارم. اینکه گفته می‌شود عده‌ای با کتابخانه‌های کانون خاطره دارند و اینها یک میراث فرهنگی است، در واقع، اولاً این یک میراث شاهنشاهی است. در ثانی، عده‌ای از مردم با همان شاهنشاهی هم ۲۵۰۰ سال خاطره داشتند. اما مردم روزی به این نتیجه رسیدند که دوره آن نظام به سر آمده و باید نظام جدیدی مطابق نیازهای روز کشور جایگزین آن شود. اینکه کشوری خود را در خاطرات عده‌ای معدود اما پرهیاهوی پا به سن گذاشته گرفتار کند، درست نیست. (در واقع هیچ کشوری چنین کاری نمی‌کند.) آن‌ها می‌توانند غم‌غربتشان را با مرور خاطرات و کتاب‌هایی که از آنجا به یادگار دارند یا طرق دیگر، حفظ و ارضا کنند. اما نمی‌شود یک کشور، بودجه و نیروها و امکاناتش را معطل بگذارد، با این توجیه که عده‌ای از فلان‌جا خاطره دارند. به این ترتیب اگر باشد، در کشور نباید بسیاری از تغییرات اتفاق بیفتد؛ چون با هر یک از آنها، عده‌ای خاطره دارند.

خوب، ما هم از همان نسل هستیم، اما نه خاطره خوشی از کانون قبل از انقلاب داریم و نه بهره‌ای از آن برده‌ایم. بسیاری دیگر هم مثل ما هستند. لذا هیچ ناراحت هم نمی‌شوند که این تغییر مثبت و لازم اتفاق بیفتد. جهان رو به پیش می‌رود و طبعاً هر کشور و نظامی باید سعی می‌کند با بررسی گذشته‌هایش، نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد و آنها را برطرف، اصلاح یا تقویت کند. اما باید بر اساس عقل و منطق عمل کرد. در حالی که پشت بخشی از این مخالفت‌ها با طرح مورد اشاره ارشاد، چنین منطق و عقلانیتی مشاهده نمی‌شود. به عکس، به‌شخصه، پیرو مروری که در دو سه روز اخیر بر فضای مجازی و رسانه‌ها، در ارتباط با این موضوع داشتم، احساس کردم یک نوع لجبازی با منشأ سیاسی و جناحی در گروه‌هایی وجود دارد که گروه‌هایی را وامی‌دارد تا با هر کاری که این دولت می‌خواهد انجام دهد، مخالفت کنند. اصلاً هم کاری ندارند که آن اقدام، درست است یا غلط. در مورد آن، کار کارشناسی و استدلال علمی و منطقی هم نمی‌کنند. می‌گویند «ما مخالفیم! …ما نمی‌گذاریم!» شعار می‌دهند. در بازگویی طرح آن را تحریف می‌کنند. بیانیه‌های آتشین انشایی صادر، و در آن، حتی علناً دولت را تهدید می‌کنند.

ولی این طور که نمی‌شود! دولت از طرف مردم انتخاب شده و اختیار اداره امور کشور، در چارچوب قوانین، به او واگذار شده. او هم در اداره امور کشور، باید بر اساس کار کارشناسی برنامه بریزد، طراحی کند، تصمیم بگیرد و عمل کند. اگر قرار باشد بدون پشتوانه علمی و قانونی، عده‌ای برای دهن‌کجی و کارشکنی، جلوی هر تصمیم دولت بایستند، که کار مملکت پیش نمی‌رود.

دسته‌ای دیگر از مخالفت‌ها، ریشه در جاه‌دوستی و مقام‌پرستی و ترس از دست دادن امتیازات شخصی و صنفی دارد. در همین مؤسسات تکراری موازی، عده‌ای قلمرویی برای خودشان درست کرده و پست و مقامی دارند و از قِبَل آن، بهره‌ها می‌برند. مخالفت این عده، بیشتر محصول نگرانی‌شان برای از دست دادن این پست‌ها و عناوین و مانند اینها است.

به هر حال، من موافق تصویب و اجرای این طرح هستم. از قضا، خیلی پیش از این، این را عرض کرده‌ام که کانون دیگر به یک تشکیلات فشل تبدیل شده است. و این امر، ربط چندانی هم به مدیریت آن ندارد.

علت اصلی‌اش این است که کانون، تشکیلاتی مربوط یک دوران سپری‌شده است. این طرح ارشاد هم، فقط یک جابه‌جایی مدیریتی در ارتباط با آن را پیشنهاد می‌کند. در حالی که به نظر بنده، کار فراتر از اینهاست. عمر مفید کانون پرورش فکری، سالهاست به پایان رسیده، و به زور سرم و تنفس مصنوعی و دستگاه احیا، سعی شده آن را زنده بنمایانند. لذا اگر دولت بخواهد یک خدمت اساسی به کودکان و نوجوانان کشور بکند، تنها واگذاری کتابخانه‌های کانون به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور کافی نیست. بلکه بهتر است کانون را منحل کند و وظایف برخی -نه همه- بخش‌های آن، به وزارتخانه‌ها، ادارات، نهادها و شرکت‌های دیگر محول شود. یا، بنا به پیشنهاد دیگری که شده، کانون را از پوشش آموزش و پرورش خارج کنند و تحت پوشش وزارت ارشاد قرار دهند؛ که سنخیت بیشتری هم با ذات فعالیت‌هایش دارد.

همان‌طور که در آن پیشنهاد اشاره شده، آموزش و پرورش، خودش درگیر مشکلات عدیده اقتصادی و ساختاری است و طبیعتاً ترجیح می‌دهد بودجه محدودش را صرف نیازهای اصلی و اولیه خودش می‌کند و کانون خود به خود در حاشیه قرار می‌گیرد. اما اگر ذیل وزارت ارشاد قرار بگیرد، ضمن اصلاح و به‌روزرسانی تشکیلات موجودش، می‌تواند از امکانات فنی و علمی و بودجه و توجه بالاتری برخوردار شود و از این حالت کم‌خاصیتی، که منجر به اتلاف سرمایه‌های مادی و معنوی کشور شده، خارج شود.

* اما در وضعیتی که تنها متولی مستقیم حوزه آشفته فرهنگ در ارتباط با کودک و نوجوان، همین کانون پرورش فکری است به نظر شما، انحلال یا تضعیف این نهاد وضع نابه‌سامان فرهنگی کودکان و نوجوانان کشور را تشدید نخواهد کرد؟

خوشبختانه این طور نیست که کانون تنها یا حتی مهمترین متولی هنر و ادبیات کودک و نوجوان کشور باشد. کانون، همان‌طور که در اساسنامه‌اش آمده، قرار بوده نقش یک "شرکت" دولتی -و نه بیشتر- را در این عرصه ایفا کند و خلاءهای موجود در این زمینه را پر کند. در بدو تأسیس هم، تا حدودی نقش الگودهی -نه متولی‌گری- به دیگر موسساتی که برای کودک کار ادبی و هنری می‌کردند، داشت. ولی الان حدود دو دهه است که همین نقش را هم از دست داده، و صرفاً شرکتی پر بریز و بپاش و ولخرج، در کنار دیگر شرکتها و موسساتی است که با هزینه‌هایی فوق‌العاده کمتر، در این زمینه کار می‌کنند، است.

* سایر متولیان چه کسانی هستند؟

آموزش و پرورش.

* و کانون پرورش فکری هم بازوی آموزش و پرورش در حوزه فرهنگ است

منتها بازویی که فلج است و سال‌هاست که کار چشمگیری از آن برنمی‌آید.

البته متولیان دیگر هم هستند. در عمل، بیش از همه، صدا و به‌خصوص سیما. فعالیت‌های فوق برنامه آموزش و پرورش. بخش‌های مرتبط با کودک و نوجوان، در وزارت ارشاد. نهادهای نیمه دولتی و خصوصی فرهنگی.

* اما به نظر نمی‌آید نهاد کتابخانه‌های عمومی در حوزه کودک و نوجوان قوی‌تر و بابرنامه‌تر از کانون پرورش فکری ظاهر شده باشد

اول اینکه وظیفه نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور این است که جز موارد استثنایی، تمام کتابخانه‌های عمومی کشور را تحت پوشش داشته باشد. این نص صریح قانون است و تا الان هم کانون پرورش، خارج از این قانون عمل کرده است.

دوم این‌که وظیفه‌اش، انجام تمام فعالیت‌هایی که کانون انجام می‌دهد نیست. اما نهاد هم در بخش کتابخانه‌های کودک و نوجوان خود، فعالیت فوق برنامه هم دارد؛ و این طور نیست که فقط به بچه‌ها کتاب بدهد. در عین حال که فعلاً امکانات مادی آن در این بخش، مثل بودجه و اماکن، کمتر از کانون است. وقتی امکانات مادی و معنوی نهاد در بخش کودک و نوجوان، با امکانات فعلی کتابخانه‌های کانون، یکجا جمع شود، و در فعالیت‌های گذشته هر دوی آنها در این زمینه تجدید نظر به عمل آید، برآیند کار، از برآیند فعلی کار هم کانون و هم نهاد، بیشتر و بهتر خواهد شد.

کانون الان یک شرکت برای تولید، خدمات‌رسانی و آموزش در زمینه ۷ هنر در ارتباط با کودکان و نوجوانان است که به نسبت امکاناتی که در اختیار دارد و بودجه‌ای که مصرف می‌کند، در هیچکدام از این شاخه‌ها نه نقش پیشتازی دارد، نه فعالیت و تاثیرش قابل توجه است.

سال ۱۳۴۴، ابتدا کانون برای این تأسیس شد که در آن زمان که در کشور، کتاب کودک و نوجوان هنوز به درستی و به اندازه کافی شناخته و مورد توجه واقع نشده بود و ناشران خصوصی با آن آشنایی کافی نداشتند، در چارچوب همان فرهنگ و تفکر غرب‌زده شاهنشاهی، به این نیاز پاسخ دهد. یعنی در این زمینه الگوسازی و ترغیب کند و یک جای خالی را پر کند. الان انتشارات کانون نه تنها انتشارات درجه اول کودک و نوجوان کشور نیست بلکه بسیاری از ناشران خصوصی و نیمه‌خصوصی، با عمر بسیار کوتاه‌تر، و صرف زمان و بودجه‌هایی فوق‌العاده کمتر، در این زمینه، گوی سبقت را از آن ربوده‌اند.

یعنی در این زمان، کانون پرورش در عرصه نشر کتاب کودک و نوجوان یک موجود تقریباً خنثی است و وجودش غیرضروری است. بعدها کتابخانه‌های کانون در یک شرایط زمانی تأسیس شد که کتابخانه‌های عمومی تعدادشان فوق‌العاده اندک بود و همان‌ها هم بخش کودک و نوجوان نداشتند. اما حالا کتابخانه‌های عمومی، در اقصی‌نقاط کشور گسترش پیدا کرده و بسیاری از آنها هم بخش کودک و نوجوان دارند.

در واقع کانون الان، نان نام گذشته، به‌ویژه دهه‌های ۶۰ و ۷۰ خودش را می‌خورد.

* خود شما در همکاری با کانون کتاب‌هایی را به چاپ رسانده و در رویدادها و جشنواره‌های آن همکاری‌های محدودی داشته‌اید. کمی از خاطرات خودتان هم بگویید.

خود بنده، حدود ۲۵ عنوان کتابم را در کانون پرورش چاپ کرده‌ام.

* تا چه سالی؟

تا اواخر دهه ۷۰؛ اما تمام این کتاب‌ها را، مدت‌هاست از کانون گرفته‌ام و تجدید چاپ آن‌ها را به ناشران دیگری سپرده‌ام. چون دیدم کانون در زمینه نشر، نه تنها برجستگی و فضل خاصی نسبت به برخی از ناشران خصوصی ندارد بلکه بعضی از ناشران خصوصی، در این زمینه، موفق‌تر هم هستند.

* در ادواری که خودتان با کانون در سطوح مختلف همکاری داشتید، چنین ضرورت‌هایی وجود داشت؟

من البته هیچ وقت کارمند کانون نبوده‌ام. چندی سردبیر گاهنامه تخصصی پویش آن بودم؛ که ماکت آخرین شماره‌اش را هم مسئول بخش صفحه‌آرایی وقت آنجا، عمداً گم وگور کرد، و آب هم از آب تکان نخورد. چند مورد برای مربیان و داستان‌گویان کتابخانه‌های آن، تدریس داشته‌ام. یک دوره هم دبیر جشنواره کتاب کانون شدم؛ که اینها مربوط به دهه ۶۰ و حدود نیمی از دهه ۷۰ است که نقش و تأثیرگذاری کانون، نسبت به امروز، بسیار بهتر بود. فقط به عنوان یک نمونه، شمارگان کتاب‌های کانون است که در اوایل انقلاب، اصلاً قابل مقایسه با ناشران بیرونی نبود.

مثلاً برای بچه‌های سن زیر دبستان، شمارگان چاپ اول کتاب‌های کانون، ۵۰ هزار نسخه بود! برای دوره دبستان ۴۰ هزار، برای دوره راهنمایی ۳۰ هزار و دبیرستان ۲۰ هزار نسخه بود. الان شمارگان کتاب‌های کانون، تفاوت قابل توجهی با ناشران دیگر ندارد و زمان فروش آثارش هم مثل ناشران متوسط و نه موفق است. به‌علاوه اینکه در این زمینه، بسیار کند عمل می‌کند. در هر صورت آن زمان شرایط فرهنگی کشور و کانون، متفاوت بود.

* همین طور است. با فرض این کانون به سمت انحلال حرکت کند، به نظر شما دولت باید برنامه‌هایش در رابطه به کودک و نوجوان را چطور پیاده کند و کجا را باید مسئول مستقیم این حوزه بدانیم؟

البته فعلاً که در دولت، بحث انحلال کانون نیست. اما بر این فرض، کتابخانه‌های کانون به نهاد کتابخانه‌ها ملحق می‌شود که تحت پوشش ارشاد خواهد بود. سینمای آن هم می‌تواند در بنیاد فارابی که از دهه ۶۰ شاخه کودک و نوجوان هم دارد، ادغام شود. نمایش و سایر فعالیت‌هایش هم به همین منوال.

* یعنی متولی متمرکزی در حوزه کودک و نوجوان نداشته باشیم بلکه هر حوزه فرهنگی، شاخه کودک و نوجوان خودش را داشته باشد

بله. این‌طور هم می‌شود. یعنی همان‌گونه که الان هم تقریباً همین‌طور شده، در صورت لزوم، مهمترین و کاراترین حوزه‌های تخصصی ادبی و هنری کشور، یک شاخه کودک و نوجوان هم داشته باشد یا آنهایی که دارند، تقویت شود. یعنی به جای اینکه این مجموعه کم‌کارای فعلی، ۷ شاخه هنری را به شکل نیم‌بند دنبال کند، هر کدام ذیل یک بخش تخصصی درجه یک موجود در کشور برود و از امکانات، دانش و تخصص آن نهاد یا مؤسسه، در بخش کودک و نوجوان بهره ببرد.

کد خبر 5591083 فاطمه ترکاشوند

منبع: مهر

کلیدواژه: وزارت ارشاد فارابی نهاد کتابخانه های عمومی کشور کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وزارت آموزش و پرورش کودکان ادبیات کودک و نوجوان سینمای کودک و نوجوان سینمای کودک تئاتر کودک و نوجوان محمدرضا سرشار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی کتاب نهاد کتابخانه های عمومی کشور اربعین حسینی اربعین 1401 تازه های نشر بنیاد سعدی شهریار زبان فارسی حامد علامتی انتشارات کانون پرورش فکری نهاد کتابخانه های عمومی کتابخانه های عمومی کشور نهاد کتابخانه ها کتابخانه های کانون کودکان و نوجوانان بخش کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان آموزش و پرورش ناشران خصوصی برای کودک قابل توجه حوزه کودک تحت پوشش کتاب ها عده ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۲۷۲۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان از عوامل افت شعر نوجوانان است

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست تخصصی «شعر نوجوان از منظر مخاطب و جایگاه امروزی آن» به دبیری انسیه موسویان و با سخنرانی افسون امینی شاعر، نویسنده و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی با موضوع «شعر نوجوان، سرگردانی میان متن و مخاطب» و حسین تولایی با موضوع «واکاوی جهان در تجربه-سروده‌های نوجوانان» برگزار شد.

امینی گفت: حرف زدن در مورد شعر نوجوان، بی‌نیاز از صحبت کردن درباره‌ی شعر کودک نیست؛ به ویژه که منابع ما در حوزه‌ی شعر نوجوان بسیار اندک است.

وی با اشاره به سیر تاریخی شکل‌گیری شعر نوجوان افزود: شعر کودک برخلاف داستان کودک که به شکل خودجوش مسیر خود را طی کرد؛ به صورت خودجوش شکل نگرفت. پس از انقلاب مشروطه، نیاز متولیان مدارس و کودکستان‌ها به تولید شعر برای دانش‌آموزان، باعث شکل‌گیری شعر کودک و تولید محتوا در این دوره شد. در این میان، رواج ترانه‌های عامیانه‌ی دوره‌ی مشروطه و گسترش کار ترجمه تأثیر بسزایی داشتند.

این نویسنده گفت: در این دوره شعر نوجوان وجود نداشت، چرا که اصولاً مفهوم نوجوانی در این دوره هنوز شکل نگرفته بود و مخاطبان به دو گروه بزرگسالان و کودکان تقسیم می‌شدند. گاه شعر برخی از شاعران بزرگسال که از نظر زبانی و محتوایی اشعارشان برای نوجوانان قابل فهم بود، مثل پروین اعتصامی در حوزه‌ی شعر نوجوان مورد توجه قرار می‌گرفتند.

وی افزود: پیشرفت علم روان‌شناسی و آشنایی با دیدگاه‌های کسانی چون ژان پیاژه و نیز دومین سمینار ملی ادبیات کودک شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۶ که بخش مهمی از آن مختص شعر کودک با سخنرانی عباس یمینی شریف بود، زمینه‌ی توجه به شعر نوجوان را فراهم کرد. در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ افرادی مثل محمود کیانوش به صورت جدی وارد حوزه‌ی شعر کودک و نوجوان شوند. کیانوش تحت تأثیر نظریه‌ی رشد پیاژه و ادبیات ترجمه، نخستین شاعری است که به طور جدی سراغ شعر نوجوان رفت و اولین کتاب شعر نوجوان را با عنوان «آفتاب خانه‌ی ما» منتشر کرد. نکته‌ی قابل توجه در مورد شعر کودک در ایران، پشتوانه‌ی پژوهشی آن، قبل از رواج و گسترش آن در بین شاعران کودک است. دو کتاب «نیم قرن در باغ شعر کودکان» از عباس یمینی شریف و «شعر کودک ایران» از محمود کیانوش در زمانی منتشر شدند که شاعران کودک بسیار انگشت‌شمار بودند.

امینی گفت: در دهه‌ی ۶۰ به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی‌ای که در جامعه رخ داد، نیاز بود تا آموزش و پرورش و نهادهایی مثل وزارت ارشاد و غیره توجه ویژه‌ای به جمعیت نوجوان داشته باشند. نسلی که در آن زمان به لحاظ کمیت، طیف وسیعی از جمعیت کشور را شامل می‌شد. بنابراین به شعر نوجوان توجه بیشتری شد و شاعرانی چون جعفر ابراهیمی، محمدکاظم مزینانی، وحید نیکخواه آزاد، جواد محقق، قیصر امین‌پور، افشین علاء و دیگر شعرا پای کار آمدند. این شاعران متناسب با نیاز نوجوان آن روز شعر می‌سرودند؛ اگرچه هنوز اشعار آنان بین شعر نوجوان و شعر کودک یا بزرگسال معلق بود.

این مدرس دانشگاه گفت: از دهه‌ی ۷۰ شعر نوجوان رشد و جایگاه خود را پیدا می‌کند. در این دوره کتاب‌های شعر نوجوان از نظر ظاهری هم به ثبات می‌رسند و فونت و قطع آن‌ها برای مخاطب تعریف مشخصی می‌یابد، اگرچه هنوز نوسان‌هایی هست و گاه شعر نوجوانان، با تصاویر و قطع کتاب کودک منتشر می‌شود. از شاعران شاخص شعر نوجوان در این دهه، می‌توان از بیوک ملکی، افسانه شعبان‌نژاد، افشین علاء، عرفان نظرآهاری، شاهین رهنما، آتوسا صالحی و محمدکاظم مزینانی نام برد.

وی افزود: در دهه‌ی ۸۰ تعداد شاعران نوجوان بیشتر و آثار آنان متنوع‌تر شد. ظهور شاعران توانمند در این دهه، کتاب‌های شعر نوجوان را از نظر مضمون، قطع و زبان با تنوع قابل توجهی همراه کرد. در این دوره بسیاری از شاعران شعر کودک نیز، برای محک زدن خود وارد حوزه‌ی شعر نوجوان می‌شوند. بیشتر شاعران این دهه موفق هستند و تا سال‌های بعد هم می‌مانند. از چهره‌های شاخص این دوره علاوه بر شاعران دهه‌ی ۷۰، می‌توان از مهدیه نظری، عباس تربن، حسین تولایی، مهدی مردانی، انسیه موسویان، غلامرضا بکتاش، علی باباجانی، کمال شفیعی و.... را نام برد.

این شاعر با تاکید بر اینکه این روند در دهه‌ی ۹۰ هم ادامه یافت، گفت: با این تفاوت که از اواخر این دهه، این رشد کمرنگ می‌شود و ما با کتاب شعر نوجوان کمتری روبه‌رو هستیم و توجه ناشران به چاپ و کیفیت این نوع ادبی کمتر می‌شود.

امینی گفت: از نظر من مخاطب شعر کودک عام است، اما مخاطب شعر نوجوان خاص. کتاب‌های شعر کودک از سوی والدین در هر سطح و طبقه‌ای برای سرگرمی و آموزش کودکان خریداری می‌شوند؛ اما شعر نوجوان باید توسط نوجوان علاقه‌مند به شعر خریداری شود. نوجوانی کتاب شعر می‌خرد که خودش اهل شعر و ادبیات باشد. بنابراین شعر نوجوان از سوی ناشران با اقبال مواجه نیست. از سوی دیگر، آشنایی ما با شعر نوجوان در سطح جهانی کمرنگ است. تنها تعداد کمی از مترجمان مثل رضی هیرمندی و مهدی مرادی به سراغ ترجمه‌ی شعر نوجوان رفته‌اند. در سطح جهانی نیز جوایز ادبیات کودک و نوجوان بیشتر معطوف به آثار کودکانه است تا آثار نوجوان.

یکی از دلایل اوج‌گیری شعر نوجوان در دهه‌ی ۸۰ حضور نشریات حرفه‌ای بود

در ادامه‌ی این نشست، حسین تولایی با تاکید بر اینکه در دهه‌ی ۸۰ شعر نوجوان در اوج خود بود و چهره‌های تازه و جوان در این دوران درخشیدند، گفت: این روند رو به رشد از نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۹۰ سیر نزولی به خود گرفت. به گونه‌ای که در سال‌های اخیر، چهره‌های جوان و موفق در این زمینه کمتر دیده می‌شود و شعر نوجوان هنوز به نام‌های شاعران پیشکسوت و شاعران اواخر دهه‌ی هفتاد و هشتاد به راه خود ادامه می‌دهد. از دلایل مهم این مشکل، کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان، تعطیل‌شدن جشنواره‌ی مطبوعات کودک و نوجوان و البته افزایش جشنواره‌های مناسبتی است.

وی افزود: قطعاً یکی از دلایل اوج‌گیری شعر نوجوان در دهه‌ی ۸۰ حضور نشریات حرفه‌ای و موفقی مثل سروش نوجوان، آفتابگردان و نشریه‌ی دوچرخه بوده است. این نشریات در آن زمان جریان‌ساز بودند و توانستند حرکتی را در جامعه ایجاد کنند و افرادی مثل آتوسا صالحی، عرفان نظرآهاری، مهدیه نظری، عباسعلی سپاهی یونسی، انسیه موسویان، مهدی مردانی، عباس تربن، مهدی مرادی، فاصل ترکمن، کبری بابایی و … را به جامعه‌ی ادبی تحویل دهند. با تعطیل‌شدن این نشریات، شعر نوجوان هم جایگاه ویژه‌ی خودش را کم‌کم در بین ناشران از دست داد و چاپ کتاب شعر نوجوان هم با چالش جدی مواجه شد. در حالی که نشریات کودک و نوجوان بیش از کتاب‌های این رده‌ی سنی می‌تواند در علاقه‌مندی این گروه سنی به حوزه‌های فرهنگی مؤثر باشد.

وی با طرح این سوال که چرا شعر نوجوان امروز با مخاطب مواجه نیست؟ گفت: شعر نوجوان در میان نوجوانانی مخاطب دارد که دغدغه‌ی شعری داشته باشند؛ یعنی مخاطبان تخصصی. تعداد این افراد به گواه تعداد نوجوانان شاعر عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سراسر کشور، دانش آموزان شرکت کننده در مسابقات سراسری فرهنگی و هنری در رشته‌ی شعر وزارتخانه آموزش و پرورش، شاعران نوجوان مرتبط با نشریاتی مثل دوچرخه، آفتابگردان و.... کم نیست. مضاف بر اینکه حتی اگر هم این تعداد کم باشد، جامعه موظف است برای آن‌ها خوراک لازم را تهیه کند.

این شاعر سپس به تشریح پژوهش خود در نشریه‌ی دوچرخه در فاصله زمانی ۱۳۹۵ تا پایان ۱۳۹۹ پرداخت و گفت: بر اساس این پژوهش، در ۲۲۶ شماره‌ی منتشر شده‌ی نشریه‌ی دوچرخه، در بازه زمانی یاد شده، ۷۱۵ شعر از ۱۶۸ نوجوان شاعر و علاقه‌مند به شعر بر اساس نظریه‌ی ارتباطی ربکا نای مورد بررسی قرار گرفت و اشعار نوجوانان در حوزه ارتباطی به چهار دسته‌ی تعامل با خود، تعامل با خدا، تعامل با دیگری و تعامل با محیط تقسیم شدند.

وی افزود: بر اساس یافته‌های این پژوهش در فاصله زمانی مذکور بر اساس هسته مرکزی شعر نوجوانان، تعامل با دیگری با ۶۰ درصد فراوانی، بیشترین مضمون شعری نوجوانان را به خود اختصاص می‌داد و پس از آن تعامل با محیط با ۲۳ درصد، تعامل با خود با ۱۴ درصد و تعامل با خدا با ۳ درصد به ترتیب، بیشترین فراوانی‌ها را دربرمی‌گرفتند.

تولایی گفت: در زمینه‌ی تعامل با دیگری، عاشقانه‌ها با فراوانی مطلق ۳۹۸ شعر، بیشترین درصد تعامل با دیگری را شامل می‌شدند؛ یعنی چیزی حدود ۵۵ درصد. این در حالی است که پروژه شعر عاشقانه نوجوان که در یکی از مؤسسات انتشاراتی دنبال می‌شد و بنا بود با همت گروهی از شاعران حوزه نوجوانان منتشر شود، با تغییر مدیریت آن انتشارات متوقف شد و ناشران دیگر هم از چاپ آن استقبال نکردند. این پژوهش با عنوان "نشریات کودک و نوجوان به مثابه راهنمایی برای مخاطب شناسی؛ مورد مطالعه نشریه دوچرخه" در سال گذشته در گاهنامه‌ی نقد کتاب کودک و نوجوان منتشر شده است.

همچنین افسون امینی که ۱۶۰ شعر از ۱۶ شاعر نوجوانان را گردآوری کرده و به چاپ سپرده است، در آغاز سخنرانی خود از محمد هادی محمدی و زهره قائینی به خاطر تألیف مجموعه‌ی تاریخ ادبیات کودکان ایران که از منابع ارزشمند مرجع در این حوزه است، سپاسگزاری کرد.

کد خبر 6089743 زینب رازدشت تازکند

دیگر خبرها

  • کلاس آموزش بازیگری کودک بارانا
  • نهاد کتابخانه‌ها با کمیته امداد تفاهمنامه امضا می‌کند
  • رقابت ۱۰ گروه در جشنواره هنر‌های نمایشی کودک و نوجوان آذربایجان غربی
  • نهاد کتابخانه‌های عمومی زمینه‌ساز ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی
  • کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان از عوامل افت شعر نوجوانان است
  • چرا شعر نوجوان مورد توجه نیست؟
  • پیگیری تولید برنامه های خلاق و پویا ویژه کودک ونوجوان
  • زیر تیغ
  • تحریر زندگی شهدای کودک و نوجوان حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
  • کتابخانه سیار، روشی خلاق برای ترویج کتابخوانی